متن حدیث کسا بههمراه ترجمه و فایل صوتی

دعای پرفیض حدیث کسا از جمله دعاهای پرمحتوا و معنوی است که در میان شیعیان جایگاه ویژهای دارد و یادآور شأن والای اهلبیت علیهمالسلام و حادثه مهم کسا است. در این صفحه، متن کامل حدیث کسا به همراه ترجمه فارسی روان و نسخه صوتی با صدایی دلنشین برای شما قرار داده شده است تا بتوانید در هر زمان و مکانی از این حدیث شریف بهرهمند شوید. قرائت این دعا، علاوه بر ایجاد آرامش قلبی، مورد تأکید بزرگان دین نیز بوده و برکات فراوانی برای اهل ایمان به همراه دارد.
براساس این روایت، پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) در لحظهای قدسی، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، بانوی دو عالم فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) را زیر عبایی یمانی گرد آوردند. در این لحظه نورانی، فرشته وحی بر پیامبر نازل شد و آیه تطهیر را آورد؛ آیهای که طهارت و عصمت این پنج تن را از سوی خداوند متعال اعلان کرد.
حدیث کساء نهتنها روایتی از یک واقعه ملکوتی؛ بلکه بیانگر حقیقتی جاودان درباره جایگاه بیبدیل اهل بیت (ع) در هدایت امت اسلامی است. برای اطلاعات بیشتر در مورد حدیث کسا میتوانید به مقاله حدیث کسا چیست مراجعه کنید.
فایل صوتی حدیث کسا
در این بخش میتوانید فایل صوتی دعای پرفیض حدیث کساء را با صدایی دلنشین و سوزناک بشنوید و دانلود کنید. شنیدن این دعا در کنار توجه قلبی، زمینهساز نزدیکی بیشتر به اهلبیت علیهمالسلام و دریافت برکات معنوی است.
متن حدیث کسا همراه با ترجمه
در ادامه، متن کامل حدیث شریف کسا به همراه ترجمه فارسی روان آورده شده است تا علاقهمندان بتوانند با فهم بهتر مفاهیم نورانی این روایت، ارتباط قلبی و معرفتی عمیقتری با اهلبیت علیهمالسلام برقرار کنند.
بهنام خداوند بخشنده مهربان
از فاطمه زهرا سلام اللّه علیها دختر رسول خدا صلی اللّه علیه
و آله، جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در
بعضی از روزها و فرمود: سلام بر تو ای فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود:
من در بدنم سستی و ضعفی درک میکنم، گفتم پناه میدهم تو را بهخدا ای پدرجان از سستی و ضعف
فرمود: ای فاطمه بیاور برایم کساء یمانی را و مرا بدان بپوشان من کساء یمانی را برایش آوردم
و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مینگریستم و در آن حال چهرهاش میدرخشید همانند ماه
شب چهارده پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد و
گفت سلام بر تو ای مادر گفتم: بر تو باد سلام ای نور دیدهام
و میوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام میکنم گویا بوی
جدم رسول خدا است گفتم: آری همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بهطرف
کساء رفت و گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار ای رسول خدا آیا به من اذن میدهی
که وارد شوم با تو در زیر کساء فرمود: بر تو باد سلام ای فرزندم و ای
صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزیر کساء رفت
ساعتی نگذشت که فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر تو ای مادر
گفتم: بر تو باد سلام ای فرزند من و ای نور دیده ام و میوه دلم فرمود:
مادر جان من در نزد تو بوی خوشی استشمام میکنم گویا بوی جدم رسول
خدا (ص)است گفتم آری همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند
حسین نزدیک کساء رفته گفت: سلام بر تو ای جد بزرگوار، سلام
بر تو ای کسی که خدا او را برگزید آیا به من اذن میدهی که داخل شوم با شما در زیر کساء
فرمود: و بر تو باد سلام ای فرزندم و ای شفاعتکننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز با
آن دو در زیر کساء وارد شد در این هنگام ابوالحسن علی بن ابیطالب وارد شد
و فرمود سلام بر تو ای دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلام ای ابا
الحسن و ای امیر مؤمنان فرمود: ای فاطمه من بوی خوشی نزد تو استشمام میکنم
گویا بوی برادرم و پسر عمویم رسول خدا است؟ گفتم: آری این او است که
با دو فرزندت در زیر کساء هستند پس علی نیز بهطرف کساء رفت و گفت سلام بر تو
ای رسول خدا آیا اذن میدهی که من نیز با شما در زیر کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو
باد سلام ای برادر من و ای وصی و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم
پس علی نیز وارد در زیر کساء شد، در این هنگام من نیز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلام
بر تو ای پدرجان ای رسول خدا آیا به من هم اذن میدهی که با شما در زیر کساء باشم؟
فرمود: و بر تو باد سلام ای دخترم و ای پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر
کساء رفتم، و چون همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا
دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوی آسمان اشاره کرد و فرمود: خدایا
اینانند خاندان من و خواص ونزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است
میآزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد وبه اندوه میاندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد
و در صلحم با هر که با ایشان درصلح است و دشمنم باهرکس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد
اینان از مناند و من از ایشانم پس بفرست درودهای خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشت
و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدی را و پاکیزهشان کن بهخوبی
پس خدای عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم بهراستی که من نیافریدم
آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه
فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر بهخاطر دوستی این
پنج تن اینان که در زیر کسایند پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیاناند
در زیر کساء؟ خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند؛
آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن میدهی
که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم
پس جبرئیل امین بهزمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا، (پروردگار) علی
اعلی سلامت میرساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و میفرماید:
بهعزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بناشده و نه زمین گسترده و نه
ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در
جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما
در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم میدهی؟ رسول خدا(ص) فرمود و بر تو باد سلام ای
امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر
کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بهسوی شما وحی کرده و میفرماید: «حقیقت این است که خدا میخواهد
پلیدی (ناپاکی) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل؛ علی علیه السلام به پدرم گفت:
ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی) نزد
خدا دارد؟ پیغمبر(ص) فرمود: سوگند بدان خدایی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و بهرسالت و نجاتدادن (خلق )
برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از
شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان
و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما
رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند، دوباره پیغمبر فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بهحق بهنبوت
برانگیخت و بهرسالت و نجاتدادن (خلق) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در انجمن و محفلی از محافل
مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد جز
آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهی باشد جز آنکه
خدا حاجتش را برآورد، علی گفت: بدینترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و همچنین
سوگند بهپروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند