متن دعای چهلوششم صحیفه سجادیه بههمراه نمایش تصویری

دعای چهلوششم صحیفه سجادیه، که به دعای «مکارم الاخلاق» شهرت دارد؛ یکی از دعاهای مهم است که امام سجاد (ع) در آن از خداوند درخواست میکنند تا اخلاق فردی و اجتماعی انسانها را بهبهترین شکل بهبود بخشد. این دعا با تأکید بر صفات نیکو همچون صداقت، تواضع و شجاعت، فرد را بهسوی کمال اخلاقی و معنوی هدایت میکند. همچنین امام سجاد (ع) در این دعا از خداوند میخواهند تا مسلمانان را در مسیر صراط مستقیم قرار دهد و تقصیرات آنان را ببخشد. خواندن این دعا میتواند نقش مهمی در تقویت ویژگیهای اخلاقی و معنوی انسانها در زندگی روزمره ایفا کند.
- متن دعای چهلوششم صحیفه سجادیه بههمراه نمایش تصویری25 خرداد 1404
دعاى امام سجاد (ع) است در روز عید فطر و جمعه، هنگامی که از نمازش بازمىگشت به پا میایستاد آنگاه رو به قبله میکرد و این دعا را می خواند.
ای آنکه رحم میکند به کسی که بندگان به او رحم نمیکنند!
ای آنکه میپذیرد کسی را که کشورها او را نمیپذیرند!
ای آنکه نیازمندان درگاهش را، حقیر و کوچک نمیشمرد!
ای آنکه اصرارکنندگان به پیشگاهش را ناامید نمیکند!
ای آنکه دست ردّ به سینۀ کسانی که عمل خود را در برابر حضرتش بزرگ میشمارند نمیزند!
ای آنکه ارمغان و هدیۀ کوچک را میپذیرد و اندک کاری که برایش انجام میگیرد، سپاس مینهد!
وای آنکه عمل کم را قدرشناسی میکند و پاداش بزرگ میدهد!
وای آنکه هر که به او نزدیک شود، به او نزدیک میشود!
وَ یَا مَنْ یَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ ﴿۹﴾
وای آنکه هر که را از او روی گردانده، به سوی خود میخواند!
وای آنکه نعمت را تغییر نمیدهد و به انتقام شتاب نمیورزد!
وای آنکه نیکی را به بار مینشاند تا آن را بیافزاید و از بدی میگذرد تا آن را محو و نابود کند!
آرزوها پیش از رسیدن به قلمرو و حوزۀ کرمت، حاجت روا برگشتند و ظرفهای طلب به فیض بخششت لبریز شدند و اوصاف پیش از رسیدن به وصفت، از هم گسیختند. برتری در بالاترین مرتبهاش که ورای هر برتری است مخصوص توست و بزرگی و عظمت که فراتر از هر بزرگی و عظمت است، ویژۀ توست.
هر بزرگی نزد تو کوچک و هر شریفی در کنار شرفت حقیر است. آنان که به سوی غیر تو کوچ کردند، ناامید شدند؛ و آنان که جز تو را خواستند، به خسارت نشستند؛ و آنان که به درگاه غیر تو فرود آمدند، تباه شدند؛ و نعمت خواهان جز آنان که از فضل و احسان تو نعمت خواستند، دچار تهیدستی و قحطی شدند.
درب رحمتت به روی علاقهمندان باز و جود و سخایت برای گدایان رایگان و فریاد رسیات به فریاد خواهان نزدیک است.
آرزومندان از تو نومید نمیشوند و درخواستکنندگان از عطایت مأیوس نمیگردند و آمرزش خواهان به کیفرت، بدبخت نمیشوند.
سفرۀ روزیات برای گنهکاران پهن است و بردباریات به جانب کسی که با تو دشمنی ورزید، روی آورنده است. عادتت احسان به بدکاران و راه و روشت مهلت به متجاوزان است تا جایی که مدارایت، اینان را از بازگشت و توبه به درگاهت فریب داده و غافل ساخته؛ و مهلت دادنت، ایشان را از خودداری از گناه باز داشته.
جز این نیست که آنان را فرصت دادی، به خاطر اینکه به فرمانت بازگردند؛ و برای اطمینان به دوام فرمانرواییات مهلتشان دادی؛ پس آنکه اهل سعادت بود، فرجام کارش را به سعادت ختم کردی؛ و آنکه اهل بدبختی بود، به بدبختیاش واگذاشتی.
همۀ اینان، چه سعادتمندان و چه شقاوتمندان به حکم و حکومت تو باز میگردند؛ و کارشان منتهی به فرمان تو میشود. طولانی شدن زمان زندگی گنهکاران، قدرت پادشاهیات را سست نمیکند؛ و شتاب نورزیدن در عقوبت و بازپرسی آنان، برهان و دلیلت را باطل نمیسازد.
حجّتت استوار و پابرجاست و باطل نگردد؛ و پادشاهیات ثابت و همیشگی است و از بین نمیرود؛ پس عذاب همیشگی بر کسی که از تو روی تافت و نومیدی ذلّتبار برای کسی که از تو نومید شد و بدترین تیرهبختی برای کسی که به رحمت و کرم تو مغرور گشت.
چه بسیار دگرگونیهایی که در عذابت برای او هست و چه بسیار زمان طولانی و درازی که در عرصۀ کیفرت رفت و آمد خواهد داشت؛ و فرج و گشایش از چنین انسانی چه اندازه دور است و از رهایی یافتن از دوزخ، به آسانی و سهولت، چه بسیار ناامید است. این مجازاتها، براساس عدالت در داوری توست که در آن ستم نمیکنی؛ و از انصاف در فرمان توست که بیعدالتی در آن روا نمیداری.
همانا حجّتهایت را برای بیداری مردم، پیدرپی آوردی و دلیل و عذرت را به سوی آنان فرستادی و تهدیدت را یادآور شدی و در ترغیب بندگان به ایمان و عمل، لطف و مدارا را به کار گرفتی؛ و برای بیداری آنان، مثلها زدی؛ و مهلت به مردم را طولانی کردی. کیفر را به تأخیر انداختی، در حالی که بر شتابِ به عذاب توانا بودی؛ و فرصت دادی در صورتی که بر عجله قدرت داشتی.
مدارایت از روی ناتوانی و مهلت دادنت از باب سستی و خودداریات به خاطر غفلت و به تأخیر انداختنت از روی مدارا و سازش نبود؛ بلکه برای این بوده که حجّتت رساتر و بزرگواریات کاملتر و احسانت فراگیرتر و نعمتت تمامتر باشد. تمام اینها بود و هست و میباشد و خواهد بود.
حجّتت برتر از آن است که بتوان همۀ آن را به دایرۀ وصف کشید و بزرگیات بالاتر از آن است که بتوان به عمق و ژرفای آن رسید و نعمتت بیش از آن است که به شماره درآید و احسانت افزونتر از آن است که کمترینش سپاس شود.
اکنون، نبودن زبان سخن، مرا از سپاسگزاریات ناتوان ساخته؛ و خودداری از بزرگداشتت، مرا درمانده و ناتوان کرده؛ و نهایت قدرتم این است که به درماندگی از سپاست اقرار کنم.ای خدای من! این درماندگیِ از سپاس، نه از بیرغبتی، بلکه از ناتوانی من است.
اینک منم که آمدن به درگاه تو را قصد میکنم و از حضرتت توقع پذیرایی نیک دارم؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و رازم را بشنو و دعایم را مستجاب کن و روزم را به نومیدی ختم مکن و نسبت به گداییام، دست ردّ به سینهام نزن؛ و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را بهسویت، گرامی دار؛ زیرا هر چه را اراده کنی، از انجامش دچار سختی نمیشوی؛ و در برآوردن آنچه از تو خواسته شود، ناتوان نمیباشی؛ و تو بر هر کاری توانایی و حول و قوّهای نیست، جز به خدای بلندمرتبۀ بزرگ.