متن سوره زخرف با معنی روان و فایل صوتی

سوره زُخرف، چهلوسومین سوره از قرآن کریم و یکی از سورههای مکی است که در جزء بیستوپنجم قرآن قرار دارد. این سوره ۸۹ آیه دارد و از لحاظ محتوایی در ادامه هشدارهای قرآن نسبتبه شرک، غفلت، و دلبستگی افراطی به دنیا نازل شده است. نام این سوره از آیه ۳۵ آن گرفته شده است، جایی که خداوند از “زخرف” یعنی زیور و زینتهای دنیوی سخن میگوید.
در این سوره، خداوند ضمن تأکید بر توحید و وحی الهی، به شدت با مظاهر غرور جاهلی و ثروتپرستی قریش برخورد میکند. یکی از محورهای مهم سوره، رد عقاید باطل مشرکان درباره الوهیت فرشتگان و فرزند داشتن خدا است. همچنین داستان حضرت موسی (ع) و فرعون، به عنوان نمونهای از سرانجام فرعونیان متکبر و طغیانگر آورده شده تا دلهای مؤمنان را تسلی و دلهای مغروران را هشدار دهد.
در آیات پایانی سوره نیز، با زبانی بسیار قاطع، از روز قیامت، حسرت گناهکاران و جدایی آنها از مؤمنان سخن گفته میشود؛ با اشاره به قرآن به عنوان کتابی سراسر حکمت و شرافت، سوره به پایان میرسد.
نام «زخرف» یادآور این پیام محوری است که زرقوبرق دنیا نباید انسان را از حقیقت و آخرت غافل کند؛ چرا که همانطور که در آیات آمده، بسیاری از انسانها فریفته این ظاهر پرزرقوبرق شده و از هدایت الهی روی گرداندهاند.
گلچینی شنیدنی از ترتیل سوره زخرف صوتی
گلچینی شنیدنی و باکیفیت از ترتیل سوره زخرف با صدای ماندگار اساتیدی چون استاد منشاوی، پرهیزگار و عبدالباسط در این بخش گردآوری شده است.
متن سوره زخرف با معنی فارسی و خط درشت
متن کامل سوره مبارکه زخرف همراه با ترجمه فارسی روان، با خطی درشت و خوانا برای سهولت مطالعه، بهویژه برای سالمندان گرامی، در ادامه تقدیم شما میشود.
بهنام خداوند رحمتگر مهربان
حاء ميم
سوگند به كتاب روشنگر
ما آن را قرآنى عربى قرار داديم باشد كه بينديشيد
و همانا كه آن در كتاب اصلى [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حكمت است
آيا به [صرف] اينكه شما قومى منحرفيد [بايد] قرآن را از شما باز داريم
و چه بسا پيامبرانى كه در [ميان] گذشتگان روانه كرديم
و هيچ پيامبرى بهسوى ايشان نيامد مگر اينكه او را به ريشخند مىگرفتند
و نيرومندتر از آنان را به هلاكت رسانيديم و سنت پيشينيان تكرار شد
و اگر از آنان بپرسى آسمانها و زمين را چه كسى آفريده قطعا خواهند گفت آنها را همان قادر دانا آفريده است
همان كسى كه اين زمين را براى شما گهوارهاى گردانيد و براى شما در آن راهها نهاد باشد كه راه يابيد
و آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد پس بهوسيله آن سرزمينى مرده را زنده گردانيديم همين گونه [از گورها] بيرون آورده مىشويد
و همان كسى كه جفتها را يكسره آفريد و براى شما از كشتيها و دامها [وسيلهاى كه] سوار شويد قرار داد
تا بر پشت آن[ها] قرار گيريد پس چون بر آن[ها] برنشستيد نعمت پروردگار خود را ياد كنيد و بگوييد پاك است كسى كه اين را براى ما رام كرد و[گرنه] ما را ياراى [رامساختن] آنها نبود
و بهراستى كه ما بهسوى پروردگارمان بازخواهيم گشت
و براى او بعضى از بندگان [خدا] را جزئى [چون فرزند و شريك] قرار دادند بهراستى كه انسان بس ناسپاس آشكار است
آيا از آنچه میآفريند خود دخترانى برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است
و چون يكى از آنان را به آنچه به [خداى] رحمان نسبت مىدهد خبر دهند چهره او سياه مىگردد درحالىكه خشم و تاسف خود را فرو مىخورد
آيا كسى [را شريك خدا مىكنند] كه در زر و زيور پرورشيافته و در [هنگام] مجادله بيانش غير روشن است
و فرشتگانى را كه خود بندگان رحمانند مادينه [و دختران او] پنداشتند آيا در خلقت آنان حضور داشتند گواهى ايشان به زودى نوشته مىشود و [از آن] پرسيده خواهند شد
و مى گويند اگر [خداى] رحمان مىخواست آنها را نمىپرستيديم آنان به اين [دعوى] دانشى ندارند [و] جز حدس نمىزنند
آيا به آنان پيش از آن [قرآن] كتابى دادهايم كه بدان تمسك مىجويند
[نه] بلكه گفتند ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پىگيرى از آنان راه يافتگانيم
و بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهندهاى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافتهايم و ما از پى ايشان راهسپريم
گفت هر چند هدايتكننده تر از آنچه پدران خود را بر آن يافتهايد براى شما بياورم گفتند ما [نسبت] به آنچه بدان فرستاده شدهايد كافريم
پس از آنان انتقام گرفتيم پس بنگر فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است
و چون ابراهيم به [نا]پدرى خود و قومش گفت من واقعا از آنچه مىپرستيد بيزارم
مگر [از] آن كس كه مرا پديد آورد و البته او مرا راهنمايى خواهد كرد
و او آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد باشد كه آنان [به توحيد] بازگردند
بلكه اينان و پدرانشان را برخودارى دادم تا حقيقت و فرستادهاى آشكار به سويشان آمد
و چون حقيقت بهسويشان آمد گفتند اين افسونى است و ما منكر آنيم
و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است
آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم و برخى از آنان را از [نظر] درجات بالاتر از بعضى [ديگر] قرار دادهايم تا بعضى از آنها بعضى [ديگر] را در خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است
و اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امتى واحد گردند قطعا براى خانه هاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مىورزيدند سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مىداديم
و براى خانه هايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند
و زر و زيورهاى [ديگر نيز] و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است
و هر كس از ياد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او شيطانى مىگماريم تا براى وى دمسازى باشد
و مسلما آنها ايشان را از راه باز مىدارند و [آنها] مىپندارند كه راه يافتگانند
تا آنگاه كه او [با دمسازش] به حضور ما آيد [خطاب به شيطان] گويد اى كاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود كه چه بد دمسازى هستى
و امروز هرگز [پشيمانى] براى شما سود نمى بخشد چون ستم كرديد در حقيقت شما در عذاب مشترك خواهيد بود
پس آيا تو مى توانى كران را شنوا كنى يا نابينايان و كسى را كه همواره در گمراهى آشكارى است راه نمايى
پس اگر ما تو را [از دنيا] ببريم قطعا از آنان انتقام مىكشيم
يا [اگر] آنچه را به آنان وعده دادهايم به تو نشان دهيم حتما ما بر آنان قدرت داريم
پس به آنچه بهسوى تو وحى شده است چنگ زند كه تو بر راهى راست قرار دارى
و بهراستى كه [قرآن] براى تو و براى قوم تو [مايه] تذكرى است و به زودى [در مورد آن] پرسيده خواهيد شد
و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشتهايم
و همانا موسى را با نشانههاى خويش بهسوى فرعون و سران [قوم] او روانه كرديم پس گفت من فرستاده پروردگار جهانيانم
پس چون آيات ما را براى آنان آورد ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند
و [ما] نشانه اى به ايشان نمىنموديم مگر اينكه آن از نظير [و مشابه] آن بزرگتر بود و به عذاب گرفتارشان كرديم تا مگر به راه آيند
و گفتند اى فسونگر پروردگارت را به [پاس] آنچه با تو عهد كرده براى ما بخوان كه ما واقعا به راه درست درآمدهايم
و چون عذاب را از آنها برداشتيم بناگاه آنان پيمان شكستند
و فرعون در [ميان] قوم خود ندا درداد [و] گفت اى مردم [كشور] من آيا پادشاهى مصر و اين نهرها كه از زير [كاخهاى] من روان است از آن من نيست پس مگر نمىبينيد
آيا [نه] من از اين كس كه خود بىمقدار است و نمىتواند درست بيان كند بهترم
پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده يا با او فرشتگانى همراه نيامدهاند
پس قوم خود را سبك مغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند چرا كه آنها مردمى منحرف بودند
و چون ما را به خشم درآوردند از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم
و آنان را پيشينهاى [بد] و عبرتى براى آيندگان گردانيديم
و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض كردند]
و گفتند آيا معبودان ما بهترند يا او آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدل پيشهاند
[عيسى] جز بنده اى كه بر وى منت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيدهايم نيست
و اگر بخواهيم قطعا بهجاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار دهيم
و همانا آن نشانه اى براى [فهم] رستاخيز است پس زنهار در آن ترديد مكن و از من پيروى كنيد اين است راه راست
و مبادا شيطان شما را از راه به در برد زيرا او براى شما دشمنى آشكار است
و چون عيسى دلايل آشكار آورد گفت بهراستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف میکرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و فرمانم ببريد
در حقيقت خداست كه خود پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست
تا [آنكه] از ميانشان احزاب دست به اختلاف زدند پس واى بر كسانى كه ستم كردند از عذاب روزى دردناك
آيا جز [اين] انتظار مىبرند كه رستاخيز درحالىكه حدس نمىزنند ناگهان بر آنان در رسد
در آن روز ياران جز پرهيزگاران بعضيشان دشمن بعضى ديگرند
اى بندگان من امروز بر شما بيمى نيست و غمگين نخواهيد شد
همان كسانى كه به آيات ما ايمان آورده و تسليم بودند
شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت شويد
سينيهايى از طلا و جامهايى در برابر آنان مىگردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد [هست] و شما در آن جاودانيد
و اين است همان بهشتى كه به [پاداش] آنچه میکرديد ميراث يافتيد
در آنجا براى شما ميوههايى فراوان خواهد بود كه از آنها مىخوريد
بىگمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند
[عذاب] از آنان تخفيف نمىيابد و آنها در آنجا نوميدند
و ما بر ايشان ستم نكرديم بلكه خود ستمكار بودند
و فرياد كشند اى مالك [بگو] پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد شما ماندگاريد
قطعا حقيقت را برايتان آورديم ليكن بيشتر شما حقيقت را خوش نداشتيد
يا در كارى ابرام ورزيدهاند ما [نيز] ابرام مىورزيم
آيا مىپندارند كه ما راز آنها و نجوايشان را نمىشنويم چرا و فرشتگان ما پيش آنان [حاضرند و] ثبت مىكنند
بگو اگر براى [خداى] رحمان فرزندى بود خود من نخستين پرستندگان بودم
پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش از آنچه وصف مىكنند منزه است
پس آنان را رها كن تا در ياوه گويى خود فرو روند و بازى كنند تا آن روزى را كه بدان وعده داده مىشوند ديدار كنند
و اوست كه در آسمان خداست و در زمين خداست و هموست سنجيده كار دانا
و خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن اوست و علم قيامت پيش اوست و بهسوى او برگردانيده مىشويد
و كسانى كه بهجاى او مىخوانند [و مى پرستند] اختيار شفاعت ندارند مگر آن كسانى كه آگاهانه به حق گواهى داده باشند
و اگر از آنان بپرسى چه كسى آنان را خلق كرده مسلما خواهند گفت خدا پس چگونه [از حقيقت] بازگردانيده مىشوند
و گويد اى پروردگار من اينها جماعتىاند كه ايمان نخواهند آورد
[و خدا فرمود] از ايشان روى برتاب و بگو به سلامت پس زودا كه بدانند.